حمله امپریالیسم عرب به ایران تا جهانی سازی
پس از فوت پیامبر اسلام(ص) و سرکار آمدن ابوبکر، نظام اقتصادی سرمایداری عرب که از بت پرستی مردم سود می جست زیر بار سیستم عدالتخواه تازه بنیان گذاشته شده ضعیف تر شد بطوریکه در اواخر دوران حکومت ابوبکر دسیسه امپریالیسم عرب یعنی همان هایی که در زمان حضور پیامبر جزء مخالفین (بالاخص در مکه) بودند، زمینه تجاوز به ایران بنام گسترش اسلام را در ذهن ابوبکر سازماندهی نمودند. ایرانی که پیامبر آنرا برای بهبود اوضاع اجتماعی عربستان مورد توجه قرار داده بود و با ارسال پیام برای دعوت مردم ایران برای گرایش به دین اسلام مورد توجه قرار داده بود. همچنان که عامل تجاری محمد(ص) برای تجارت به ایران سفر میکرد و برای بهبود اوضاع نظامی و صنعتی و مالی از مردم این خطه کمک گرفته میشد دلایل آشکاری است به اعتماد پیامبر و علی بن ابی طالب به مردم ایران. پس از فوت ابوبکر حکومت عمر شکل پیدا کرد و بعلت ضعف عملکرد در حوزه اقتصاد، اسلام زمان ابوبکر و فشار و تدارک امپریالیسم تضعیف شده، بتدریج حمله نظامی به ایران شکل پیدا کرد. بنا به قرار و وعده های از پیش تعیین شده برای حمایت از لشکر های اسلام به کمک سرمایداران عرب برای شرکت در جنگ و گرفتن کنترل قدرت تجارت رده اول بدست عرب علیرغم مسلمان شدن ایرانیان بعد از جنگ همه دلایلی است که نفوذ اسلام به ایران برای توسعه اسلام به شیوه محمد نبوده بلکه تجاوز و رخنه امپریالیسم عرب به ایران بوده است. حضور علی بن ابیطالب جوان در جنگ با توجه به نظر مثبتش به ایرانیان جای تعجب دارد. جلوگیری از تجاوز سپاه مسلمین به مردم ایران به عنوان مدیر جنگی عادل یکی از دلایل حضورش میباشد و با توجه به ساختار حکومتی آن زمان (پسر عموی پیامبر بودن)، تاثیر گذاشتن بر جنگی که بنام اسلام تمام خواهد شد، حضورش را در جنگ توجیه مینمود. حمله اعراب مطابق با خواسته سرمایداران عرب پیش رفت، بطوریکه غنایم زیادی برای اعراب از اقصاء نقاط ایران زمین گرد آورده شد که تجار عرب در خوابد ندیده بود، بعلاوه اینکه، تجارت نیز در این منطقه بدست آنها افتاد. برای سرمایداران عرب، مسلمان بودن یا نبودن خیلی مهم نبود مهم اهداف تجاریشان بود که ثروت های بیکران مردم ایران را که تا آن زمان ذخیره شده بود را به یغما برند و بر این کشور مسلط باشند. اوضاع نا به سامان جامعه و نا کارآمدی حکومت عثمان نیز به دلیل تحویل حکومت به فک و فامیل های خود، فساد حکومت اسلامی را علیرغم میل باطنی کامل کرد. در این مقطع زمانی بود که اوضاع جامعه مسلمین به افتضاح کشیده شده بود. با روی کار آمدن علی بن ابیطالب همزمان با حضور معاویه اوضاع اقتصادی و اداره جامعه آنچنان به افتضاح کشیده شده بود که امکان جمع و جور شدن آن در مدت کوتاه خیلی مشکل شده بود. در این زمان معاویه و عواملش بتدریج از زمینه ایجاد شده توسط نظام سرمایداری عرب جنگهایی را بنام علی بن ابیطالب در گوشه و کنار ایران و جا های دور رس برپا نمودند تا پشتیبانی از او در ایران خارج از سرزمین مردم عرب تضعیف شود. جنگهای متعدد کشتار و قتل و عام مردم ایران که بنام علی بن ابیطالب تمام شد جو خیلی بدی را علیه او، فرزندانش و سایر پیروانش در ایران ایجاد کرده بود. هرج و مرج بهرحال قدرت را بدست عمال معاویه انداخت و حکومت اسلام زمان علی(ع) بشدت تضعیف شد. بوجود آمدن جنبشهای ایرانی علیه حمله اعراب نیز مثل جنبش سیاسی خرمدینان که علیه اسلام (امپریالیسم عرب) بوجود آمده بود از جمله جنبشهای مهم تاریخ ایران است که برای مبارزه با باطل نه مبارزه با حقیقت دین و مذهب اسلام بدلیل دیندار بودن مردم ایران شکل گرفته بود. امپریالیسم کثیف عرب که در سایه هرج و مرج قدرت مند تر نیز شده بود و به شکل نظام سرمایداری فاشیستی ظاهر شده بود. علیرغم تجاوزات گسترده امپریالیسم اعراب، دانشمندان ایران از جمله حکیم ابوالقاسم فردوسی پاکزاد، شیخ الرئیس شرف الملک حجه الحق ابن سینا و … که پاچه خوار حکومتها نبودند، آزادمنشانه تلاش نمودند که باعث روشن شدن حقیقت شوند عده ای از یک طرف ماهیت ایرانیان را زنده میکند و از طرف دیگر دانشمندانی چون شیخ حقیقت دین و مذهب را روشن میساختند،
جمله زیبای شیخ الرئیس ابن سینا
کفر چو منی گزاف و آسان نبود محکمتر از ایمان من، ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آنهم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود
حاکی از نظام فاسد فاشیستی مستبد و خوانخوار نظام امپریالیستی همان زمان است. با این وجود رخنه کردن امپریالیسم و رشد آن باعث تفرقه و فرقه، فرقه شدن مذهب در ایران شد. حکومتهای متعدد شکل پیدا می کرد و هر کدام خودش را حق میدانست و هیچکدام بدرستی پیرو دانشمندان زمان خود نبودند و بهم دیگر تجاوز میکردند تا حکومتی مستقل را ایجاد کنند.
بعد ها حمله مغولان به ایران، چهار راه بودن ایران از لحاظ مسایل اقتصادی بعلت منابع سرشار طبیعی و ویژگی های جغرا- سیاسی، توجه امپریالیسم سرزمینهای دور رس، باعث استمرار فشار در سده های اخیر نیز به مردم ایران شد. شکل گیری هر نوع زمینه ای برای استقلال سیاسی و اقتصادی را از مردم ایران سرکوب کرد. دانشمندان فراری شدند پادشاهان وابسته شدند، مشروطیت با مشکل مواجه شد، مسایل ملی تضعیف شد حق در برابر حق قرار گرفت، هر سیستمی منظبتی که در شرف تشکیل بود به بی نظمی کشیده شد. کشورهای دیگر نیز برای منافع خود در این منطقه تاخت و تاز کردند و سود میبردند و زیان میرساندند.
بطور کلی منافع سرمایداران دور و نزدیک، عامل اصلی بی نظمی و سرکوب شدن جنبش های ایرانیان بعد از اسلام در سرزمین ایران بوده است. البته حقیقت دین چه در ایران چه در اروپا بازیچه دست سرمایداران فاشیسم بوده است. مطمئنا تا زمانیکه فقط منافع سرمایداری و حکومت کردن مطرح بوده است حقیقت ضایع شده است. با این حال بنا بر مطالبی که قبلا گفته شده است گریزی از سرمایداری نیست مدتها است که تصمیم جهانی نیز بر این است و این سرمایداری از نوع فاشیستی نیست بلکه انسان دوستانه و در چارچوب حقوق بشر و برای ایجاد نظام جهانی تولید و مصرف در حال رشد و تکامل است و بطور کلی جامعه بشری سیاستهای جهانی سازی جوامع بشری را طی میکند.
1/1/1388